معنی فارسی perjurious
B2مرتبط با دروغگویی تحت سوگند.
Characteristic of or related to perjury.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شواهد به عنوان دروغین و بیفایده در دادگاه شناخته شد.
مثال:
The evidence was deemed perjurious and useless in court.
معنی(example):
تصاویر دروغین میتواند به از دست دادن اعتبار منجر شود.
مثال:
Perjurious statements can lead to a loss of credibility.
معنی فارسی کلمه perjurious
:
مرتبط با دروغگویی تحت سوگند.