معنی فارسی permeable
B2قابلیت عبور دادن مایعات یا گازها از یک ماده.
Allowing liquids or gases to pass through; porous.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
That absorbs or allows the passage of fluids
مثال:
Rainwater sinks through permeable rock to form an underground reservoir.
example
معنی(example):
لایه نفوذپذیر سنگ اجازه می‌دهد آب به داخل آن نفوذ کند.
مثال:
The permeable layer of rock allows water to seep through it.
معنی(example):
استفاده از مواد نفوذپذیر در ساخت و ساز می‌تواند به بهبود زهکشی کمک کند.
مثال:
Using permeable materials in construction can help with drainage.
معنی فارسی کلمه permeable
:
قابلیت عبور دادن مایعات یا گازها از یک ماده.
