معنی فارسی permed
B1دستهای از موها که با استفاده از مواد شیمیایی به صورت فر درآمدهاند.
Having hair that has been styled into curls using chemicals.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To give hair a perm, using heat, chemicals etc.
adjective
معنی(adjective):
That has been given a permanent wave
example
معنی(example):
موهای او برای افزودن حجم و بافت به صورت فر در آمده بود.
مثال:
Her hair was permed to give it more volume and texture.
معنی(example):
پس از دیدن اینکه چقدر خوب به نظر میرسید، او تصمیم گرفت موهایش را فر کند.
مثال:
He decided to get his hair permed after seeing how good it looked on his friend.
معنی فارسی کلمه permed
:
دستهای از موها که با استفاده از مواد شیمیایی به صورت فر درآمدهاند.