معنی فارسی permixtive
B1به چیزی که به عمل ترکیب کردن اشاره دارد.
Relating to or having the quality of mixing or blending.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خواص ترکیبی ماده باعث میشود که به خوبی پیوند بخورد.
مثال:
The permixtive properties of the material allow it to bond well.
معنی(example):
او در هنر خود رویکرد ترکیبی دارد و تکنیکهای مختلفی را ترکیب میکند.
مثال:
She has a permixtive approach in her art, combining various techniques.
معنی فارسی کلمه permixtive
:
به چیزی که به عمل ترکیب کردن اشاره دارد.