معنی فارسی permutatorial
B1پرموتاتوری به صفتی گفته میشود که به صورت ویژه به مطالعهی ترتیب تغییرات میپردازد.
Pertaining to permutations; focused on the arrangement of elements in different orders.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جنبه پرموتاتوری مطالعه به تغییر ترتیب دادهها میپردازد.
مثال:
The permutatorial aspect of the study focuses on rearranging data.
معنی(example):
روشهای پرموتاتوری میتواند در حل مسائل ترکیبی مفید باشد.
مثال:
Permutatorial methods can be useful in solving combinatorial problems.
معنی فارسی کلمه permutatorial
:
پرموتاتوری به صفتی گفته میشود که به صورت ویژه به مطالعهی ترتیب تغییرات میپردازد.