معنی فارسی pernancy
B1پرسنس، ظرفیت و توانایی یک موجود زنده برای رشد و تولید مثل را توصیف میکند.
The state or quality of being able to produce offspring or grow.
- NOUN
example
معنی(example):
پرسنس گیاه نشاندهنده سلامتی آن است.
مثال:
The pernancy of the plant indicates its health.
معنی(example):
درک پرسنسی میتواند به باغبانی کمک کند.
مثال:
Understanding pernancy can help in gardening.
معنی فارسی کلمه pernancy
:
پرسنس، ظرفیت و توانایی یک موجود زنده برای رشد و تولید مثل را توصیف میکند.