معنی فارسی peroxided

B2

تبدیل شدن یا تحت تأثیر قرار گرفتن توسط پراکسید.

Subjected to or treated with peroxide, often to bleach or lighten.

verb
معنی(verb):

To treat (something) with hydrogen peroxide, especially hair in order to bleach it

example
معنی(example):

موها برای دستیابی به رنگ روشن‌تر پراکسی شدند.

مثال:

The hair was peroxided to achieve a lighter color.

معنی(example):

برخی از بافت‌ها می‌توانند برای سفید کردن به پراکسی تبدیل شوند.

مثال:

Some textiles can be peroxided to whiten them.

معنی فارسی کلمه peroxided

: معنی peroxided به فارسی

تبدیل شدن یا تحت تأثیر قرار گرفتن توسط پراکسید.