معنی فارسی perpetually

B2 /pɚˈpɛtʃuəli/

به طور مداوم، به معنای ادامه‌دار و بی‌پایان.

Continually, without interruption.

adverb
معنی(adverb):

Seeming to never end; endlessly; constantly.

example
معنی(example):

رودخانه به طور مداوم جریان دارد و هرگز متوقف نمی‌شود.

مثال:

The river flows perpetually, never stopping.

معنی(example):

او به طور مداوم شاداب است و همیشه لبخند می‌زند.

مثال:

She is perpetually cheerful, always smiling.

معنی فارسی کلمه perpetually

: معنی perpetually به فارسی

به طور مداوم، به معنای ادامه‌دار و بی‌پایان.