معنی فارسی perplexedly
B1به حالتی که شخص در آن گیج و سردرگم است و نمیداند چگونه پاسخ دهد.
In a manner that shows confusion or puzzlement.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با حیرت به دستورالعملهای گیجکننده نگاه کرد.
مثال:
She looked perplexedly at the confusing instructions.
معنی(example):
او به صورت گیجکنندهای پاسخ داد زمانی که درباره وضعیت سؤال شد.
مثال:
He responded perplexedly when asked about the situation.
معنی فارسی کلمه perplexedly
:
به حالتی که شخص در آن گیج و سردرگم است و نمیداند چگونه پاسخ دهد.