معنی فارسی pertinaciously
C1بهطرز سرسختی و مداوم.
In a tenacious and stubborn manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور سرسختی به دنبال رویاهایش بود و هرگز تسلیم نشد.
مثال:
She pertinaciously pursued her dreams, never giving up.
معنی(example):
او بهطور سرسختانه به نقطهنظرش استدلال کرد حتی زمانی که دیگران مخالف بودند.
مثال:
He pertinaciously argued his point even when others disagreed.
معنی فارسی کلمه pertinaciously
:
بهطرز سرسختی و مداوم.