معنی فارسی pertuse
B2بریدگیدار، اشاره به اشیاء یا ویژگیهایی با لبهها یا شکلهای ناهمگون.
Having notched or indented edges.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لبههای بریدگیدار برگ، آن را از دیگران متمایز کرد.
مثال:
The pertuse edges of the leaf made it different from others.
معنی(example):
روش صحبت چیدهدار او دشوار بود که دنبال شود.
مثال:
His pertuse manner of speaking was hard to follow.
معنی فارسی کلمه pertuse
:
بریدگیدار، اشاره به اشیاء یا ویژگیهایی با لبهها یا شکلهای ناهمگون.