معنی فارسی perukeless

B1

شخصی که بدون موی مصنوعی به نمایش در می‌آید.

Referring to someone who is without a wig, emphasizing a natural appearance.

example
معنی(example):

در آن اجرا، بازیگر تصمیم گرفت بدون موی مصنوعی باشد و موی طبیعی‌اش را به نمایش بگذارد.

مثال:

In that performance, the actor chose to be perukeless, showcasing his natural hair.

معنی(example):

این اثر هنری یک شخصیت بدون موی مصنوعی را به تصویر کشید که بر سادگی تأکید می‌کرد.

مثال:

The artwork depicted a perukeless figure, emphasizing simplicity.

معنی فارسی کلمه perukeless

: معنی perukeless به فارسی

شخصی که بدون موی مصنوعی به نمایش در می‌آید.