معنی فارسی peruvian
B1نسبت به پرو، کشوری در غرب آمریکا جنوبی، و فرهنگ یا مردم آن.
Relating to Peru or its people; a native or inhabitant of Peru.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
غذاهای پرویی انواع مختلفی از غذاهای خوشمزه را ارائه میدهد.
مثال:
Peruvian cuisine offers a variety of delicious dishes.
معنی(example):
او یک پتوی زیبا از پرو خرید.
مثال:
She bought a beautiful Peruvian blanket.
معنی فارسی کلمه peruvian
:
نسبت به پرو، کشوری در غرب آمریکا جنوبی، و فرهنگ یا مردم آن.