معنی فارسی pervading

فراگیر، چیزی که همه‌جا وجود دارد یا احساس می‌شود.

Existing or being present everywhere at the same time.

verb

معنی(verb):

To be in every part of; to spread through.

مثال:

Cruel wars pervade history.

example

معنی(example):

موضوع فراگیری که در کتاب وجود دارد، عشق است.

مثال:

The pervading theme of the book is love.

معنی(example):

در جشن، حس فراگیر خوشحالی وجود داشت.

مثال:

There was a pervading sense of happiness at the celebration.

معنی فارسی کلمه pervading

فراگیر، چیزی که همه‌جا وجود دارد یا احساس می‌شود.