معنی فارسی pervertibly
B1به نحوی که میتوان آن را تحریف کرد؛ به شکل تحریف شده.
In a manner that can be perverted.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور انحرافی وقتی حقیقت را تحریف میکند، رفتار میکند.
مثال:
He behaves pervertibly when he distorts the truth.
معنی(example):
این ایده میتواند به طور انحرافی توسط فرهنگهای مختلف تفسیر شود.
مثال:
The idea can be interpreted pervertibly by different cultures.
معنی فارسی کلمه pervertibly
:
به نحوی که میتوان آن را تحریف کرد؛ به شکل تحریف شده.