معنی فارسی peskiest

B1

مزاحم‌ترین در یک زمینه خاص، به ویژه در اشاره به شخص یا چیزی که به شدت باعث آزار و اذیت می‌شود.

Most annoying or bothersome.

adjective
معنی(adjective):

Annoying, troublesome, irritating (usually of an animal or child).

example
معنی(example):

زنبورهای مزاحم اغلب در شب‌های گرم حمله می‌کنند.

مثال:

The peskiest bugs often invade on warm nights.

معنی(example):

او برادر کوچکی دارد که همه را آزار می‌دهد.

مثال:

She has the peskiest little brother who annoys everyone.

معنی فارسی کلمه peskiest

: معنی peskiest به فارسی

مزاحم‌ترین در یک زمینه خاص، به ویژه در اشاره به شخص یا چیزی که به شدت باعث آزار و اذیت می‌شود.