معنی فارسی pestilential
C1بسیار بد به لحاظ بهداشتی و سلامتی؛ به چیزهایی گفته می‌شود که خطر بزرگ برای سلامتی انسان ایجاد می‌کنند.
Causing or being associated with infectious, often fatal diseases.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of or relating to pestilence or plague.
معنی(adjective):
Having a harmful moral effect (especially one that is believed to spread in the manner of pestilence).
معنی(adjective):
Causing irritation or annoyance.
example
معنی(example):
شیوع مضر نگرانی را در جامعه ایجاد کرد.
مثال:
The pestilential outbreak worried the community.
معنی(example):
شرایط مضر زندگی را سخت می‌کند.
مثال:
Pestilential conditions make living difficult.
معنی فارسی کلمه pestilential
:
بسیار بد به لحاظ بهداشتی و سلامتی؛ به چیزهایی گفته می‌شود که خطر بزرگ برای سلامتی انسان ایجاد می‌کنند.
