معنی فارسی petrarchal
B2نسبت به پتراک، شاعر ایتالیایی، در آثار ادبی و شعری که تحت تأثیر فلسفه و الگوهای شعری او قرار دارند.
Relating to or characteristic of the Italian poet Petrarch or his works.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شاعر یک سونات پتراکی برای بیان احساساتش نوشت.
مثال:
The poet wrote a petrarchal sonnet to express his feelings.
معنی(example):
سبک نوشتاری او به شدت تحت تأثیر مضامین پتراکی بود.
مثال:
Her writing style was heavily influenced by petrarchal themes.
معنی فارسی کلمه petrarchal
:
نسبت به پتراک، شاعر ایتالیایی، در آثار ادبی و شعری که تحت تأثیر فلسفه و الگوهای شعری او قرار دارند.