معنی فارسی petrescence
B1پتردان بودن به حالت یا ویژگی سخت یا سنگی شدن در یک ماده اشاره دارد.
The process or state of becoming stony.
- NOUN
example
معنی(example):
پتردان بودن منطقه در زمین ناهموار آن مشهود بود.
مثال:
The petrescence of the region was evident in its rocky terrain.
معنی(example):
پتردان بودن نقش مهمی در تعریف مناظر دارد.
مثال:
Petrescence plays a role in defining the landscape.
معنی فارسی کلمه petrescence
:
پتردان بودن به حالت یا ویژگی سخت یا سنگی شدن در یک ماده اشاره دارد.