معنی فارسی pewdom
B1وضعیت یا حالت افرادی که به یک گروه مذهبی تعلق دارند، معمولاً اشاره به ارتباطات اجتماعی و مذهبی.
The community or congregation aspect in a religious context.
- NOUN
example
معنی(example):
وجود پیوستگی در جماعه بسیار قوی و متعهد بود.
مثال:
The pewdom of the congregation was strong and united.
معنی(example):
در پیوند خود، احساس تعلق داشتند.
مثال:
In their pewdom, they found a sense of belonging.
معنی فارسی کلمه pewdom
:
وضعیت یا حالت افرادی که به یک گروه مذهبی تعلق دارند، معمولاً اشاره به ارتباطات اجتماعی و مذهبی.