معنی فارسی pewtery

B1

دارای بافت یا ظاهر شبیه قلع.

Describing something that resembles or is made of pewter.

example
معنی(example):

پوشش قلع‌مانند بر روی گلدان ظاهری عتیقه به آن بخشید.

مثال:

The pewtery finish on the vase gave it an antique look.

معنی(example):

من بافت قلع‌مانند این جواهرات را دوست دارم.

مثال:

I love the pewtery texture of this jewelry.

معنی فارسی کلمه pewtery

: معنی pewtery به فارسی

دارای بافت یا ظاهر شبیه قلع.