معنی فارسی phacolith
B1فکولیت، ساختاری معدنی که در زمینشناسی مشخص شده است.
A mineral structure that has been identified in geological studies.
- NOUN
example
معنی(example):
فکولیت در یک حفاری اخیر کشف شد.
مثال:
The phacolith was discovered in a recent excavation.
معنی(example):
دانشمندان فکولیت را به خاطر ویژگیهای منحصر به فردش مطالعه کردند.
مثال:
Scientists studied the phacolith for its unique characteristics.
معنی فارسی کلمه phacolith
:
فکولیت، ساختاری معدنی که در زمینشناسی مشخص شده است.