معنی فارسی phantasmatically
B2به گونهای که فنون خیالی یا غیر واقعی را به نمایش میگذارد.
In a manner that pertains to phantasms or fantasy.
- ADVERB
example
معنی(example):
رقاص به طور خیالی اجرا کرد و تماشاگران را به شک انداخت.
مثال:
The dancer performed phantasmatically, making the audience question reality.
معنی(example):
داستان به طور خیالی از طریق تصاویری زنده شکل گرفت.
مثال:
The story unfolded phantasmatically through vivid imagery.
معنی فارسی کلمه phantasmatically
:
به گونهای که فنون خیالی یا غیر واقعی را به نمایش میگذارد.