معنی فارسی pharmacokinetics
B2فارماکوکینتیک به روندهای فیزیولوژیکی بدن در تأثیرگذاری و حذف داروها اشاره دارد.
The branch of pharmacology concerned with the movement of drugs within the body.
- noun
noun
معنی(noun):
A branch of pharmacology concerned with the rate at which drugs are absorbed, distributed, metabolized, and eliminated by the body.
example
معنی(example):
فارماکوکینتیک به بررسی اینکه چگونه داروها در بدن جذب، توزیع، متابولیزه و دفع می‌شوند، می‌پردازد.
مثال:
Pharmacokinetics studies how drugs are absorbed, distributed, metabolized, and excreted in the body.
معنی(example):
درک فارماکوکینتیک برای تعیین دوز مناسب داروها ضروری است.
مثال:
Understanding pharmacokinetics is essential for appropriate drug dosing.
معنی فارسی کلمه pharmacokinetics
:
فارماکوکینتیک به روندهای فیزیولوژیکی بدن در تأثیرگذاری و حذف داروها اشاره دارد.
