معنی فارسی pharmacopolist
B2داروشناس، کسی که به مطالعه و بررسی توزیع و فروش دارو در داروخانهها پرداخته و در زمینههای مرتبط با داروشناسی فعالیت میکند.
A professional who specializes in the distribution and sale of pharmaceuticals in pharmacies.
- NOUN
example
معنی(example):
یک داروشناس توزیع داروها را در داروخانهها مطالعه میکند.
مثال:
A pharmacopolist studies the distribution of drugs in pharmacies.
معنی(example):
کار یک داروشناس در اطمینان از ایمنی داروها حیاتی است.
مثال:
The work of a pharmacopolist is crucial in ensuring medication safety.
معنی فارسی کلمه pharmacopolist
:
داروشناس، کسی که به مطالعه و بررسی توزیع و فروش دارو در داروخانهها پرداخته و در زمینههای مرتبط با داروشناسی فعالیت میکند.