معنی فارسی phasic

B1 /ˈfeɪzɪk/

فازیک به توصیف تغییرات یا پاسخ‌هایی می‌پردازد که به صورت مرحله‌ای و در زمان‌های متوالی اتفاق می‌افتند.

Relating to or occurring in distinct phases or stages.

adjective
معنی(adjective):

Of or relating to phase

معنی(adjective):

Describing the discontinuous activity of excitable cells or tissues

example
معنی(example):

پاسخ‌های فازیک تغییراتی هستند که در فازها اتفاق می‌افتند.

مثال:

Phasic responses are changes that occur in phases.

معنی(example):

ماهیت فازیک سیستم اجازه می‌دهد تا در طول زمان سازگاری پیدا کند.

مثال:

The phasic nature of the system allows for adaptation over time.

معنی فارسی کلمه phasic

: معنی phasic به فارسی

فازیک به توصیف تغییرات یا پاسخ‌هایی می‌پردازد که به صورت مرحله‌ای و در زمان‌های متوالی اتفاق می‌افتند.