معنی فارسی phenoplastic
B1فنوپلاستیک، مرتبط با ساختارها و مواد مشابه فنوپلاستها.
Relating to or having the properties of a phenoplast.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مواد فنوپلاستیک میتواند در صنایع مختلفی استفاده شود.
مثال:
The phenoplastic material can be used in many industries.
معنی(example):
دانشمندان در حال بررسی گزینههای فنوپلاستیک برای مواد پایدار هستند.
مثال:
Scientists are exploring phenoplastic options for sustainable materials.
معنی فارسی کلمه phenoplastic
:
فنوپلاستیک، مرتبط با ساختارها و مواد مشابه فنوپلاستها.