معنی فارسی philandered

B2

عاشق‌پنداری به اقداماتی اشاره دارد که در آن فرد بدون جدیت و توجه به عواقب، به روابط عاشقانه می‌پردازد.

Past tense of philandering; having engaged in frivolous or casual romantic relationships.

verb
معنی(verb):

To woo women; to play the male flirt.

example
معنی(example):

او در گذشته عاشق‌پنداری کرده است که اکنون از آن پشیمان است.

مثال:

He has philandering in his past, which he regrets now.

معنی(example):

بسیاری به خاطر عواقب عاشق‌پنداری متحمل رنج شده‌اند.

مثال:

Many have suffered due to the consequences of having philandered.

معنی فارسی کلمه philandered

: معنی philandered به فارسی

عاشق‌پنداری به اقداماتی اشاره دارد که در آن فرد بدون جدیت و توجه به عواقب، به روابط عاشقانه می‌پردازد.