معنی فارسی phill

B1

به معنای پر کردن یا مشغول کردن خود با فعالیتی است.

To fill time or space.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت وقت خود را با مطالعه پر کند.

مثال:

He decided to phill his time with reading.

معنی(example):

بیایید عصر را با موسیقی خوب پر کنیم.

مثال:

Let's phill the evening with good music.

معنی فارسی کلمه phill

: معنی phill به فارسی

به معنای پر کردن یا مشغول کردن خود با فعالیتی است.