معنی فارسی philokleptic
B1فیلوکلیپتیک: کسی که به جمعآوری اشیاء علاقه دارد.
A person who has a fondness for collecting items.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبع فیلوکلیپتیک او او را به یک جمعآور بزرگ تبدیل کرده بود.
مثال:
His philokleptic nature made him a great collector.
معنی(example):
فیلوکلیپتیک بودن به معنای علاقه به جمعآوری است.
مثال:
Being philokleptic means having a love for collecting.
معنی فارسی کلمه philokleptic
:
فیلوکلیپتیک: کسی که به جمعآوری اشیاء علاقه دارد.