معنی فارسی philomelian
A2علاقهمندی به دانش و تحصیل در افرادی که به شدت آن را دنبال میکنند.
A term describing someone deeply passionate about learning and knowledge.
- NOUN
example
معنی(example):
فیلومالی به توصیف عاشق دانش به طور عمیق میپردازد.
مثال:
The philomelian describes a lover of knowledge in deep depth.
معنی(example):
فیلومالها اغلب در کتابخانهها و دانشگاهها یافت میشوند.
مثال:
Philomelians are often found in libraries and universities.
معنی فارسی کلمه philomelian
:
علاقهمندی به دانش و تحصیل در افرادی که به شدت آن را دنبال میکنند.