معنی فارسی phlegma

B1

بلغم، یکی از مایعات بدن که در پزشکی سنتی به عنوان یکی از چهار رکن سلامتی شناخته می‌شود.

A thick, viscous fluid of the body, often associated with certain medical conditions in historical contexts.

example
معنی(example):

بلغم به نوعی مایع بدن اشاره دارد.

مثال:

Phlegma refers to a type of bodily fluid.

معنی(example):

در پزشکی باستان، بلغم یکی از چهار مزاج بود.

مثال:

In ancient medicine, phlegma was one of the four humors.

معنی فارسی کلمه phlegma

: معنی phlegma به فارسی

بلغم، یکی از مایعات بدن که در پزشکی سنتی به عنوان یکی از چهار رکن سلامتی شناخته می‌شود.