معنی فارسی phoenician

B2

فنیقی، نسبت به یک قوم باستانی مدیترانه‌ای که به خاطر بازرگانی و نوشتن الفبای خود شهرت داشتند.

Relating to the ancient Semitic civilization known for trade and the development of the alphabet.

example
معنی(example):

الفبای فنیقی یکی از قدیمی‌ترین سیستم‌های نوشتاری است.

مثال:

The Phoenician alphabet is one of the oldest writing systems.

معنی(example):

بازرگانان فنیقی برای تجارت دریایی گسترده خود شناخته شده بودند.

مثال:

Phoenician traders were known for their extensive maritime commerce.

معنی فارسی کلمه phoenician

: معنی phoenician به فارسی

فنیقی، نسبت به یک قوم باستانی مدیترانه‌ای که به خاطر بازرگانی و نوشتن الفبای خود شهرت داشتند.