معنی فارسی phonatory

B2

فونی تولید شامل ساختارها و فرآیندهایی است که صدا ایجاد می‌کنند.

Relating to the production of speech sounds.

example
معنی(example):

سیستم تولید صدا برای تولید گفتار ضروری است.

مثال:

The phonatory system is essential for producing speech.

معنی(example):

عملکردهای تولید صدا می‌توانند تحت تأثیر بیماری قرار بگیرند.

مثال:

Phonatory functions can be affected by illness.

معنی فارسی کلمه phonatory

: معنی phonatory به فارسی

فونی تولید شامل ساختارها و فرآیندهایی است که صدا ایجاد می‌کنند.