معنی فارسی phoning

A2 /ˈfoʊnɪŋ/

عمل تماس تلفنی با شخصی، به صورت ناپیوسته.

The act of making a telephone call.

verb
معنی(verb):

To call (someone) using a telephone.

example
معنی(example):

من الان با مادربزرگم تماس می‌گیرم.

مثال:

I am phoning my grandmother right now.

معنی(example):

تماس گرفتن با کسی می‌تواند راهی سریع برای برقراری ارتباط باشد.

مثال:

Phoning someone can be a quick way to communicate.

معنی فارسی کلمه phoning

: معنی phoning به فارسی

عمل تماس تلفنی با شخصی، به صورت ناپیوسته.