معنی فارسی phonophone
B1فونوفون، دستگاهی که برای شنیدن صداها از فاصلههای دور طراحی شده است.
A device for transmitting sound through air, often used historically.
- NOUN
example
معنی(example):
یک فونوفون دستگاهی است که به مردم کمک میکند صداها را از فاصله بشنوند.
مثال:
A phonophone is a device that helps people hear sounds from a distance.
معنی(example):
در موزه، یک فونوفون که در گذشته استفاده میشد را به نمایش گذاشته بودند.
مثال:
In the museum, they displayed a phonophone used in the past.
معنی فارسی کلمه phonophone
:
فونوفون، دستگاهی که برای شنیدن صداها از فاصلههای دور طراحی شده است.