معنی فارسی photo sessions
B2جلسات برنامهریزیشده برای عکاسی با هدف خاص.
Planned times for taking photographs, often for a specific purpose.
- NOUN
example
معنی(example):
ما چندین جلسه عکاسی برای کمپین جدید برنامهریزی کردیم.
مثال:
We scheduled several photo sessions for the new campaign.
معنی(example):
عکاس در روزهای تعطیل برای جلسات عکاسی در دسترس است.
مثال:
The photographer is available for photo sessions on weekends.
معنی فارسی کلمه photo sessions
:
جلسات برنامهریزیشده برای عکاسی با هدف خاص.