معنی فارسی photogrammetric
C1فتوگرامتری، به استفاده از تصاویر برای اندازهگیری و آنالیز ابعاد و مکانها اشاره دارد.
Related to the measurement of environmental objects through photographic images.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روشهای فتوگرامتری برای ایجاد نقشههای دقیق ضروری هستند.
مثال:
Photogrammetric methods are essential for creating accurate maps.
معنی(example):
او در تحلیل فتوگرامتری برای نقشهبرداری زمین تخصص دارد.
مثال:
He specialized in photogrammetric analysis for land survey.
معنی فارسی کلمه photogrammetric
:
فتوگرامتری، به استفاده از تصاویر برای اندازهگیری و آنالیز ابعاد و مکانها اشاره دارد.