معنی فارسی photolyze

B2

فتولیز کردن، فرآیند تجزیه ماده با استفاده از نور.

To undergo or cause photolysis.

verb
معنی(verb):

To cause photolysis.

example
معنی(example):

شما می‌توانید برخی مواد شیمیایی را تحت نور فرابنفش فتولیز کنید.

مثال:

You can photolyze certain chemicals under UV light.

معنی(example):

برای فتولیز کردن به‌طور موثر، شرایط خاصی لازم است.

مثال:

To photolyze effectively, specific conditions are required.

معنی فارسی کلمه photolyze

: معنی photolyze به فارسی

فتولیز کردن، فرآیند تجزیه ماده با استفاده از نور.