معنی فارسی photoplaywright

B1

نمایش‌نامه‌نویس فتوپلی کسی است که آثار نمایشی را با تمرکز بر عکاسی می‌نویسد.

A playwright specializing in the creation of photoplays.

example
معنی(example):

نمایش‌نامه‌نویس فتوپلی داستانی را به‌طور خاص برای سازگاری بصری نوشت.

مثال:

The photoplaywright crafted a story specifically for visual adaptation.

معنی(example):

به عنوان یک نمایش‌نامه‌نویس فتوپلی، او بر این تمرکز داشت که چگونه تصاویر می‌توانند روایت را تقویت کنند.

مثال:

As a photoplaywright, he focused on how visuals could enhance the narrative.

معنی فارسی کلمه photoplaywright

: معنی photoplaywright به فارسی

نمایش‌نامه‌نویس فتوپلی کسی است که آثار نمایشی را با تمرکز بر عکاسی می‌نویسد.