معنی فارسی photostory

B1

فتواستوری به مجموعه‌ای از تصاویر اطلاق می‌شود که یک داستان یا روایت را به تصویر می‌کشند.

A narrative told through a series of photographs.

noun
معنی(noun):

A story illustrated with sequential photographs in the manner of a comic strip.

example
معنی(example):

فتواستوری یک روایت جذاب را از طریق تصاویر بیان می‌کند.

مثال:

The photostory tells a compelling narrative through images.

معنی(example):

آنها یک فتواستوری برای مستند کردن تجارب سفر خود ایجاد کردند.

مثال:

They created a photostory to document their travel experiences.

معنی فارسی کلمه photostory

: معنی photostory به فارسی

فتواستوری به مجموعه‌ای از تصاویر اطلاق می‌شود که یک داستان یا روایت را به تصویر می‌کشند.