معنی فارسی phratriac

B1

فهرتریاک به فردی اطلاق می‌شود که به قبیله یا جامعه‌ای خاص وابسته است.

Pertaining to a member of a phratria or exhibiting characteristics of such a group.

example
معنی(example):

او به دلیل ارتباطات قوی قبیله‌ای خود را فهرتریاک معرفی کرد.

مثال:

He identified himself as phratriac due to his strong clan ties.

معنی(example):

فهرتریاک بودن به معنای ارزیابی ارتباطات درون قبیله است.

مثال:

Being phratriac means valuing the connections within your clan.

معنی فارسی کلمه phratriac

: معنی phratriac به فارسی

فهرتریاک به فردی اطلاق می‌شود که به قبیله یا جامعه‌ای خاص وابسته است.