معنی فارسی phrenological

B1

فرنولوژیک، مرتبط با علم فرنولوژی، که به بررسی جمجمه و ارتباط آن با ویژگی‌های روانی می‌پردازد.

Relating to the science of phrenology, which is the study of the skull shape and its association with character.

example
معنی(example):

تحلیل فرنولوژیک از اندازه‌گیری‌های مختلف استفاده کرد.

مثال:

The phrenological analysis used various measurements.

معنی(example):

او جنبه‌های فرنولوژیک را مطالعه کرد تا بیشتر درباره شخصیت بداند.

مثال:

He studied phrenological aspects to learn more about personality.

معنی فارسی کلمه phrenological

: معنی phrenological به فارسی

فرنولوژیک، مرتبط با علم فرنولوژی، که به بررسی جمجمه و ارتباط آن با ویژگی‌های روانی می‌پردازد.