معنی فارسی phrenomagnetism

B1

فِرِنومگنتیسم، نظریه‌ای است که ارتباطی بین افکار و میدان‌های مغناطیسی برقرار می‌کند.

The theory that mental states can influence or interact with magnetic fields.

example
معنی(example):

دانشمند به مطالعه فِرِنومگنتیسم پرداخت تا بفهمد چگونه افکار می‌توانند بر میدان‌های مغناطیسی تأثیر بگذارند.

مثال:

The scientist studied phrenomagnetism to understand how thoughts can influence magnetic fields.

معنی(example):

فِرِنومگنتیسم ارتباطی بین حالات ذهنی و انرژی‌های مغناطیسی را پیشنهاد می‌کند.

مثال:

Phrenomagnetism suggests a connection between mental states and magnetic energies.

معنی فارسی کلمه phrenomagnetism

: معنی phrenomagnetism به فارسی

فِرِنومگنتیسم، نظریه‌ای است که ارتباطی بین افکار و میدان‌های مغناطیسی برقرار می‌کند.