معنی فارسی phrenopathic
B1فِرِنُپاتیک به شرایط یا اختلالات مرتبط با روان اشاره دارد.
Relating to conditions or disorders of the mind.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او شرایط فِرِنُپاتیک را برای پایاننامهاش در مورد سلامت روان مطالعه کرد.
مثال:
He studied phrenopathic conditions for his thesis on mental health.
معنی(example):
نشانههای فِرِنُپاتیک گاهی اوقات تشخیصشان دشوار است.
مثال:
Phrenopathic symptoms can often be challenging to diagnose.
معنی فارسی کلمه phrenopathic
:
فِرِنُپاتیک به شرایط یا اختلالات مرتبط با روان اشاره دارد.