معنی فارسی phthisiogenetic

B1

پیسیوژنیتیک به عواملی اشاره دارد که در بروز یا ایجاد بیماری پیسیخیک مؤثر هستند.

Relating to the origin or causation of phthisis.

example
معنی(example):

عوامل پیسیوژنیتیک نقش کلیدی در بیماری دارند.

مثال:

Phthisiogenetic factors play a key role in the disease.

معنی(example):

محققان در حال بررسی تأثیرات پیسیوژنیتیک بر سلامت هستند.

مثال:

Researchers are examining phthisiogenetic influences on health.

معنی فارسی کلمه phthisiogenetic

: معنی phthisiogenetic به فارسی

پیسیوژنیتیک به عواملی اشاره دارد که در بروز یا ایجاد بیماری پیسیخیک مؤثر هستند.