معنی فارسی phyllopodiform

B1

فیلوپودشکل به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که شبیه به فیلوپودا هستند.

Having features that resemble those of Phyllopoda.

example
معنی(example):

ویژگی‌های فیلوپودشکل موجود به آن در شنا کردن مؤثر کمک کرد.

مثال:

The creature's phyllopodiform features helped it swim effectively.

معنی(example):

دانشمندان برخی از حشرات را به عنوان فیلوپودشکل طبقه‌بندی می‌کنند.

مثال:

Scientists classify some insects as phyllopodiform.

معنی فارسی کلمه phyllopodiform

: معنی phyllopodiform به فارسی

فیلوپودشکل به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که شبیه به فیلوپودا هستند.