معنی فارسی phyllotaxy
B2فیلوتاکسی، الگوی قرارگیری برگها روی ساقه گیاه است که بر کارایی فتوسنتز تأثیر میگذارد.
The arrangement of leaves on the stem of a plant, influential for light capture.
- noun
noun
معنی(noun):
Phyllotaxis
example
معنی(example):
فیلوتاکسی توصیف میکند که برگها چگونه بر روی یک گیاه قرار میگیرند.
مثال:
Phyllotaxy describes the arrangement of leaves on a plant.
معنی(example):
الگوهای مختلف فیلوتاکسی میتوانند بر میزان نور دریافتی تأثیر بگذارند.
مثال:
Different phyllotaxy patterns can affect light exposure.
معنی فارسی کلمه phyllotaxy
:
فیلوتاکسی، الگوی قرارگیری برگها روی ساقه گیاه است که بر کارایی فتوسنتز تأثیر میگذارد.