معنی فارسی physicality

B2

فیزیکالیتی به ویژگی های ظاهری و فیزیکی انسان یا شیء اشاره دارد که در رفتار یا حرکت آن تأثیرگذار است.

The quality of being physical or having a physical presence.

noun
معنی(noun):

Physical attributes.

معنی(noun):

Obsession with physical urges.

example
معنی(example):

فیزیکالیتی اجرا تماشاگران را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The physicality of the performance amazed the audience.

معنی(example):

او فیزیکالیتی قوی‌ای دارد که در ورزش به او کمک می‌کند.

مثال:

He has a strong physicality that helps in sports.

معنی فارسی کلمه physicality

: معنی physicality به فارسی

فیزیکالیتی به ویژگی های ظاهری و فیزیکی انسان یا شیء اشاره دارد که در رفتار یا حرکت آن تأثیرگذار است.