معنی فارسی physiolatry
B1فیزیولاتیری، نوعی احترام و اهمیت برای عملکردهای طبیعی بدن است.
The worship or excessive reverence for the body and its functions.
- NOUN
example
معنی(example):
فیزیولاتیری اهمیت عملکردهای بدنی را تأکید میکند.
مثال:
Physiolatry emphasizes the importance of bodily functions.
معنی(example):
مفهوم فیزیولاتیری را میتوان در برخی از شیوههای بهداشتی مشاهده کرد.
مثال:
The concept of physiolatry can be seen in some health practices.
معنی فارسی کلمه physiolatry
:
فیزیولاتیری، نوعی احترام و اهمیت برای عملکردهای طبیعی بدن است.